بتابان... مستانه... مرا برقصان آرام وباشکوه... مرا زندگي کن

۱۳۸۶/۱۰/۱۰

نقاشي


چند روز پيش به ديدن دوست عزيزي رفته بودم ، اين نقاشي را در ديوار خانه اش ديدم
...کار من بوده است در چهار يا پنج سال پيش
لذت بخش است ديدن خاطره خودمان در زندگي کساني که دوستشان مي داريم
-----
!!!پي نوشت1 : اگه تونستيد منو ببينيد در حال کتاب خوندن
پي نوشت 2 : الآن که دارم دوباره اين نقاشيمو از اينجا نگاه مي کنم ، دوست دارم
دوباره امتحان کنم ببينم چقدر موضوعات ذهني ام نسبت به آن سالها تغيير کرده
است، چند رنگ به زندگي ام اضافه شده است. يا چند رنگ تعديل شده است يا
چه رنگ ها يا واژه هايي از زندگي ام حذف شده اند

۱۳۸۶/۱۰/۴

کريسمس

مادربزرگ ، فراموش کرده بودم اين سال ها
...گردنبند فيروزه اي را که بر گردنم انداخته بودي
ميان فيروزه ، جوراب پشمي سبز،برگ و برف
:امسال با نور با زمستان با چارقد پشمي يادگارتو ، آرزو مي کنم
،جايي براي رفتن همراهان زندگي ام
در شب هاي کريسمس که کولاک برف و نور است
....خانه من باشد

۱۳۸۶/۱۰/۱

يلدا




نگاه کن *
که چه فروتنانه
بر درگاه نجابت
به خاک در مي شکند
رخساره اي
که توفانش
مسخ
نيارست کرد
نگاه کن
چه بزرگوارانه
در پاي تو
سرنهاد
آنکه مرگش
ميلاد پرهياهوي هزار شهزاده بود
.
.
.
تولد يلدايي ات مبارک
الف .بامداد:*

۱۳۸۶/۹/۲۹

نازي برف حافظ

در گرگ و ميش صبح ،پرده را کنار مي زنم ، آمده است ، نشسته است کنار من و طنازي مي کند ، زمستان من ، برف من و مستي هايي که شکل مي گيرد در من .... من مي رقصم با تو ... عشق مي بازم با تو ... من بال مي گيرم با تو
جشنواره من ... زمستان سفيد و پاک و افسونگر من ... بانو مي شوم در تو
بوي ات را مي فهمم ... گيسوان برفي ات را که زندگي مرا در خود مي پيچاند و
به آسمان مي برد ، آنجا که نزديکترين است به تو ،آغوش ات
زمستان من ...زمستان من
پي نوشت : اين فال براي من آمده است ، وقتي چشم هايم را بستم و از حافظ خواستم که بعد از مدت ها با من حرف بزند
نازي نوشته است همين فال برايش آمده است ، اين نشانه ها را دوست دارم و مي انديشم

۱۳۸۶/۹/۲۱

...

اغراق آميزاست و کوچک
تويي که با دستان من مي نويسد
بسيار است و باورنکردني
بانويي
که در زندگي کاغذهاي خاک گرفته ات
مي رقصد و غبار مي کند
.
..
.
پي نوشت 1: بايرامعلي عزيز ، اشتباه کرده بوديم ، نشانه ام را نيافتم ... شوق اش را هم
.پي نوشت 2: کلمه اول به اشتباه اغرارآميز تايپ شده بود که با تذکر آقاي مسعود ، تصحيح شد

۱۳۸۶/۹/۱۵

نشانه

اين روزها شوق يافتن يک نشانه در من شکوفه کرده است

۱۳۸۶/۹/۱۲

شمس پرنده2

.....شمس بود ومولانا وچيزي در ميان که من نمي فهميدمش

۱۳۸۶/۹/۱۱

1شمس پرنده



. تئاتر شمس پرنده به کارگرداني پري صابري در تالار وحدت در حال اکران است

نوشته هاي پيشين